گام نهایی تا فروپاشی سیستم ضحاک - آخرین رویارویی میان جنبش مردمی و ضحاک – قسمت ۱۹




گام نهایی تا فروپاشی سیستم ضحاک - آخرین رویارویی میان جنبش مردمی و ضحاک


در مباحث پیشین گفته شد که ، معادلۀ رویارویی مردم و ضحاک به جایی میرسد که به غیر از عده ای معدود از مزدوران و حقوق بگیران ضحاک دیگر آحاد جامعه حکومت ضحاک را نمی خواهند ، اما ضحاک تمام پایه های قدرتش ویران نشده و مهمترین تکیه گاهش نیروی مسلح تحت فرمانش هستند.

ضحاک برای بقاء چه می کند؟ مردم چه باید بکنند؟

این معادله چه زمانی بهم می خورد؟ پاسخ به این سئوال "گام نهایی مبارزه" است و از قانون خاصّ خود تبعیت می کند. این معادله زمانی بهم می خورد که مردم حکومت ضحاک را نخواهند و ضحاک هم ناتوان از ادامۀ حیات سیستم حکومتی اش باشد. تا وقتی که ضحاک بتواند به حکومت خود ادامه دهد حتی اگر ۱۰۰ درصد مردم حکومت ضحاک را نخواهند، به حکومتش ادامه خواهد داد.


راه حل عبور جامعه از نقطه حساس و حیات بخش جنبش
عبور از مرحلۀ حساسی که با طی آن علاوه بر آنکه مردم خواهان عدم تداوم حکومت ضحاک بر خود هستند و ضحاک نیز قادر به تداوم حیات سیستم خود نیست.

آخرین مقطع رویارویی ضحاک و مردم
برای رسیدن به این نقطه از جنبش ، تنها به صرف وجود "دستگاه ضدتبلیغاتی از سوی مردم" که به عنوان یک راهکار از سوی "پیرمغان" مطرح شده بود کافی نیست. بلکه پیرمغان از طریق دستگاه ضد تبلیغاتی (دستگاه تبلیغات مردمی خودش) که بر ضد "تبلیغات ضد مردمی ضحاک" کار می کند باید دستگاه دیگری را بوجود آورد و آن عبارتست از : دعوت مردم به عدم قبول عملی (نه فکری ، نه در زهن آحاد جامعه ، نه آنکه افراد دریابند که در ذهن خود ضحاک را قبول ندارند و برایش مشروعیتی قائل نیستند) یعنی در عمل هم به طرد ذهنیت ضحاک فعلیت بخشند.

مثال - فرد مفروضی را در نظر بگیرید که اقدام به جیب بری می کند و توسط مردم دستگیر میشود و بنابر اظهارات سایرین وی تا به حال چندین بار مبادرت به دزدی کرده است

با این فرد چه باید کرد؟ آیا باید برد و به پلیس و کلانتری معرفی کرد تا به زندان بیافکنندش تا دیگر جیب مردم را نزند؟ که در این صورت مشروعیت حکومت ضحاک مورد قبول قرار میگیرد چرا که به سیستم ضحاک رجوع میشود. یا بگویند چون ما نمی خواهیم به حکومت ضحاک مراجعه کنیم بگذاریم این فرد آزاد باشد و جیب سایرین را هم بزند؟
در اینجا حالت سومی رخ می دهد ، و آن حالت عبارتست از ایجاد نهادهای مردمی.


یعنی ضحاک کلانتری و زندان و دادگستری خودش را دارد و مردم به ارگانهای تحت حاکمیت ضحاک رجوع نمی کنند بلکه در مرافعات خود به "نهادهای مردمی" ای رجوع می کنند که خودشان ایجاد کرده اند یعنی ریش سفیدانی را در بین خود حَکم قرار می دهند برای آنکه در منازعات میان آنها داوری کنند.


از این پس مشاهده میشود که با ایجاد یک سیستم مردمی در درون سیستم ضحاک که اسماً بر جامعه حاکم است؛ مردم حکومت وی را طرد کرده اند و ارتباطات خود را دارند و کاری به نهادهای حاکم ندارند و به نهادهای مردمی ای که خود ایجاد کرده اند رجوع می کنند.


نظام جامعه چگونه می چرخد؟ مردم در میان خودشان مراوده و ارتباط دارند و دیگر کاری به نهاد حاکم ندارند . به نهادهای مردمی رجوع می کنند و به نهادهای ضد مردمی مراجعه نمی کنند


مرتبۀ خاص در طرد دستگاه حاکمه ضحاک – این امر سبب می گردد تا آحاد جامعه بیش از پیش به همدیگر پیوند بخورند و بهم وصل شوند ، در میانشان اتحاد برقرار شود و کاملاً نسبت به سیستم حاکمه بریّ شوند.


حال فرض بفرمائید کارمندانی هستند که برای ارتزاق و امرار معاش باید برای دولت کار کنند تا از عهدۀ مخارج زندگیشان برآیند! (خدمت به ضحاک؟).در اینجا دو مرحله شکل می گیرد ، یک مرحله تشکیل نهادهای مردمی است که در کنار آن درست میشود و پس از آن تشکیل صندوقهای بیت المال است که در دست نهادهای مردمی قرار می گیرد به عبارتی سیستم خودگردان و خودمختاری شکل میگیرد. از جانب دیگر کسانیکه ناچارند به مشاغل دولتی بپردازند و در دستگاههای دولتی کار کنند ، آن دستگاهها را در جهت منافع مردم به گردش در می آورند و در تصرف مردم در می آید. وقتی جامعه به این درجه برسد، این امر چیزی غیر از نافرمانی مدنی تلقی می گردد ، یعنی اعتصاب صورت نمی گیرد چراکه اعتصاب نافرمانی مدنی بشمار میرود ولی این عمل یعنی ایجاد نهادهای مردمی در درون جامعه نافرمانی مدنی بشمار نمیرود


به این صورت ضحاک و سیستم حاکمه ضحاک خالی از محتوا میشود. یعنی مالیاتی از مردم نمی تواند اخذ کند و اعمال قدرت نماید و چنانچه بیان شد، سلاحهای بکار گرفته شده مشتمل بر شکنجه ، سرکوب ، تجاوز ، زندان ، اعتراف ساختگی و اقاریر ، دستگیری با نگاهی به مباحث گذشته میزان تأثیرگذاریشان را از دست داده اند


این آخرین مرحلۀ نبرد و مبارزات جنبش مردمی در درون سیستم ضحاک است. مشتمل بر آن که "دولتی مردمی" در درون جامعه در کنار "دولت تصنعی" متعلق به ضحاک بوجود آید و مردم به نهادهای خود رجوع نمایند. به عنوان مثال در هنگام عبادت اگر عاملان و آمران ضحاک به نمایندۀ وی اقتدا می کنند مردم به نمایندگان مردمی که از سوی خودشان تعیین شده اند برای انجام فرایض اقتداء نمایند


در این جا مشاهده میشود که اکثریت به نمایندگان مردمی و نهادهای مردمی رجوع می نمایند ، به این ترتیب خودبخود ضحاک وزن خود را از دست می دهد و معادله به هم می خورد و دراین مقطع است که به نقطه ای میرسیم که مردم "نمی خواهند"! و ضحاک هم "نمی تواند"!


وقتی ضحاک نتواند ، به بادکنک سیستم ضحاک یک سوزن زده میشود و سیستم ضحاک فرو می ریزد و نهاد مردمی که در واقع دولتی در کنار دولت تصنعی است عملاً قدرت رابدست می گیرد و رسمیت می یابد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر