آشنایی با مختصات دیر مغان – قسمت ٢٠


آشنایی با مختصات دیر مغان
دیر مغان معبد معرفت به طبیعت است، شناخت طبیعت و وقوف به قوانین طبیعی.


"آئین مغان" بر اساس"معرفت نسبت به طبیعت" تعریف میشود؛ در تعریف "آئین مغان" باید گفت تفاوت آن با جهان دانش (علم Science ) که در آن نیز مطلب مورد بحث معرفت نسبت به طبیعت است (از آنجمله شناخت اتمها و کهکشانها و هرآنچه میان ایندو موجود است. این امر سوژه علم و ارتباط میان رشته های مختلف علم را روشن می سازد) آنستکه آنچه نزد مغان موجود است "علم به اسرار طبیعت" است، علم ناظر بر اسرار طبیعت، نه اسرار ماوراء الطبیعة. اسرار مغان مربوط به رازهای کیهانی ، رازهای آفرینش ، مربوط به طبیعت و قوانین حاکم بر طبیعت و نیروهای تدبیر و تدبرکننده طبیعت است.


این اسرار در دیر مغان در صندوقی نگاهداری میشود که ماری بر روی آن صندوق حافظ ، حارث و نگهدارندۀ آن گنج اسرار است.


این گنج در معبدی که به "دیر مغان" معروف است نگهداری می شود


و استاد دیرمغان و صاحب دیر "پیرمغان" است که اسرار مربوط به طبیعت را به مغ بچگان می آموزد و آنها را با مسئولیتهای خود در جهان آفرینش آشنا می سازد.


آنچه سبب گرایش طالب (کسی که می خواهد مغبچه شود) بسوی آئین مغان (نه معبد راهبان و موبدان عارف) برای فراگرفتن آموزه های پیر مغان می گردد طرح دو پرسش بنیادین از "خود" است :


۱ – من کیم ؟
۲ – برای چه آفریده شده ام؟ مسئولیت و مأموریت من در جهان (عالم) چیست؟


از منظر مکتب (آئین) مغان هر فردی موظف است علاوه بر شناخت خود (خودشناسی و خداشناسی) نسبت به مأموریتی که بخاطر آن آفریده شده است وقوف یابد.


در آئین مغان هرکسی دارای مأموریت و مسئولیتی است. هر انسانی (بطور اخصّ مغبچگان که طالب شناخت مأموریت خود هستند) باید مأموریت و مسئولیت خود را بشناسند تا به عَبَث روزگار سپری نسازند و بدینسان هدفمند زندگی کنند چرا که به عبث آفریده نشده اند.


در کلام تمام بزرگان ،آئینها و مکاتب بشری به این حقیقت که "انسان به عبث آفریده نشده است" اذعان شده و متعاقباً در اسلام نیز بیان شده است : أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا (۱۱۵ - مؤمنون) ایا شما نزد خود گمان برده اید ما به بیهوده شما را آفریده ایم و زندگی شما هدفی نداشته است؟


زندگی انسان هدفمند است ، چراکه آفرینش هدفمند است. نه عالم و نه آدم بدون هدف ایجاد نشده اند.


هر فردی از ابناء بشر به دلیلی آفریده شده است و باید بداند برای چه آفریده شده است (به عبارت ساده تر در این عالم چکاره است؟) مسئولیت هر فردی از ابناء بشر چیست و اینکه آفریده شده است به چه منظور بوده و چه باید بکند و بر مبنای آن عمل کند. برای روشن تر شدن مکاتب ذیل gnostisisme (مکاتب شناخت) و آئین مغان مثالی ارائه می گردد مانند درک تفاوت معبد شائولین و دیر مغان. " من کیم؟ "، این سئوالی است مشترک میان آئین مغان و کلیۀ مکاتب gnostisisme (شناخت ، عرفان و معرفت). به عبارتی در مکاتب ذیل مجموعۀ gnostisisme همچنان که بر سر در "معبد دِلفی" به خط و زبان یونانی، ۲۵۰۰ سال پیش بر روی کتیبه ای سنگی نوشته شده بود ، کسی که خود را بشناسد ، خدای خود را می شناسد. (این کتیبۀ سنگی در موزۀ اتن موجود است.) این جمله قصار پس از آن نیز از زبان تمامی عرفا در تعلیماتشان به شاگردان نیز شنیده شده است از آنجمله عرفای مسلمان اما این جمله قدمتی چندین هزار ساله دارد و اختصاص به دوران و ادوار خاصی از تاریخ ندارد. "من کیم؟" استاد در پاسخ به این پرسش با ارائۀ متدهای خودشناسی به شاگرد فرامی آموزد که کسی که خود را بشناسد خدا را میشناسد. در معبد شائولین طالبی که میخواهد راهب بودایی شود به نزد استاد می رود و طلب شناخت نسبت به خود را به او عرضه می دارد، استاد مکتب بودا در معبد شائولین روشهای بودا را به وی تعلیم می دهد از آنجمله به وی می گوید شما به زیر درختی برو و تمرکز و مراقبه عمیق را پیشۀ خود کن تا به نورانیت برسی و جوهر خود را بشناسی. طالب بودایی دغدغه اش شناخت خود و نیل به نورانیت است. راهب بودایی در پی نیل به نورانیت و معرفت نسبت به نورانیت خود است (روشن شدن) وقتی خود را شناخت آفریننده خود را می شناسد. اما در آئین و مکتب مغان صِرف شناخت خود غایت و هدف نهایی محسوب نمی گردد و مأموریت، شناخت محض خود نیست (خودشناسی محض) بلکه مأموریت هر فرد آنست که در تغییر مثبت جهان منشأ ظهور و اثر واقع شود یعنی جهان را بسازد و عوض کند ، جهان را دگرگونه سازد. خداوند در بطن جهان استعداد تغییر پذیری را نهاده است و به هر یک از ابناء بشر هم توانایی آن را بخشیده است که یکی از استعدادهای موجود در طبیعت را از قوه به فعل رساند و بواسطۀ آن در تغییر مثبت جهان مؤثر واقع شود و هر فردی نسبت به حقیقت آفرینش خود و مأموریتی که برای آن خلق شده است و مسئولیتی که خالق جهان آفرینش بر دوش آن نهاده است اشراف یابد و بر اساس آن مسئولیت عمل نماید

ادامه دارد ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر