چگونگی پیشبرد مبارزات اجتماعی در برابر حکومت ضحاک - قسمت ۲۳




چگونگی پیشبرد مبارزات اجتماعی در برابر حکومت ضحاک



در دیر مغان آمد یاری قدحی در دست



پیرمغان در حلقۀ یزدان پرستان اشاره کرد؛ معمولاً برای رویارویی با ضحاک (دستگاه حاکمه ای که ضحاک در رأس هرم آن قرار گرفته است) در آخرین گام مبارزه دو راه، قابل ارائه و پیشنهاداست:
راه اول - دعوت مردم به نافرمانی مدنی ؛ نافرمانی مدنی عبارتست از استفاده از اعتصابات سراسری
راه دوم - عدم رجوع به دولت (حکومت) در مرافعات روزمره در اثنای زندگی روزانه (یعنی اساساً قوای قضائیه و مجریه برای حفظ نظم مدنی در جامعه عمل می کنند تا قانون حاکم بر روابط میان مردم باشد ، اما در جامعه ای که تحت سلطۀ ضحاک قرار دارد ، شرایط به نحو دیگری تغییر می کند یعنی هنگامیکه صاحب حقی حقش توسط شخص شروری پایمال میشود چنانچه شکایت خود را به کلانتری ببرد و یا به دادگستری عرض حال کند یعنی قوۀ مجریه و قوۀ قضائیه ای را که متعلق به حکومت ضحاک است به رسمیت شناخته و پذیرفته است) به این ترتیب با پذیرش خود مشروعیت ضحاک را قبول کرده است ، در حالیکه فرض بر ان است که این فرد برای از دست دادن حقوق پایمال شدۀ خود پریشان خاطری دارد اما مسئلۀ با اهمیت تر آن است که گریبان خود و سایر مردم آن جامعه از یوق ظلم ضحاک آزاد شود به این دلیل شخص ناچار میشود که شکایت خود را به دادگستری و کلانتری نبرد.


در نتیجه چنانچه فرض بر عدم مراجعه به دستگاه های تحت حاکمیت ضحاک برای دادخواهی در نظر گرفته شود این امر به معنای فراهم آوردن زمینه های لازم برای گسترش اقدامات شرورانه برای افراد فرصت طلب می باشد! راهکارهای خاصی که در چنین شرایطی می توان ارائه نمود چیست؟


تکلیف چیست ؟ پیرمغان بیان کرد که در چنین جامعه ای بایستی دولت در دولت تشکیل شود؛ یعنی مردم در میان خود اشخاصی را که از نظر عموم مردم دارای خصلت عدالت و، شجاعت ، جوانمردی و انسانیت هستند را به عنوان حَکَم و ریش سفید در مرافعات خود قرار دهند (در مسائل مالی، اجتماعی، اختلافات فردی و خانوادگی و شغلی و تجاری و عموم مسائلی که ممکن است در زندگی روزمره بوقوع بپیوندد) یعنی مردم به حَکَم هایی که در بین خودشان تعیین می کنند رجوع کنند نه به کلانتری و قوۀ قضائیه تحت حاکمیت ضحاک.به این ترتیب بخودی خود شوراهای مردمی در هر محله ، قریه ، شهر ، ده و استانی تشکیل میشود؛ این شوراها متشکل از خود مردم هستند.



فرض بفرمائید دزدی اموال و دارایی های شخصی را می برد این شخص زورش به دزد نمی رسد و نمی خواهد شکایت خود را به کلانتری (ارگان تحت حاکمیت ضحاک) ببرد به این ترتیب نزد جوانمرد و ریش سفیدی که در بین خود تعیین کرده اند میرود و ... یا بارندگی سبب ریزش سقف خانه ای شده است؛ شخص به نزد ریش سفید محل می رود و می گوید: من مستأجر هستم و صاحبخانه حاضرنیست مخارج تعمیر سقف را بپردازد و من هم توانایی اش را ندارم ، در اینجا شخص ریش سفیدی که در میان خود مردم است از افراد خیر دعوت می کند تا با کمک و همیاری یکدیگر هزینه تعمیر سقف خانۀ فرد نیازمند فراهم شود. (غرامت)


بدین ترتیب بخودی خود یک سلسله سیستم های تعاونی - اجتماعی در سراسر جامعه گسترش می یابد، شوراهای مردمی در سراسر دهات ، قریه ها ، شهرها توسعه می یابد که عموم مردم (اشخاص مثبت و همجهت را که اکثریت خاموش جامعه را تشکیل می دهند) را در پیوند با یکدیگر قرار می دهد و در عین حال این شبکه های اجتماعی بطور علنی و رودر رو با سیستم ضحاک در نمی افتند. این شوراها وجود دارند و کار خود را آغاز می کنند بدون آنکه درگیری خاصی با سیستم ضحاک ایجاد کنند.

در نتیجه عملاً ادارۀ جامعه بدست خود مردم می افتد و حضور هرم حکومتی ضحاک شکل کاملاً صوری پیدا می کند و خالی از محتوا می شود و بین مردم (عموم مردم) و سیستم حاکمه شکاف بسیار بسیار عظیم و پر نشدنی ایجاد میشود و در عین حال مردم هم در پیوند با خود قرار می گیرند.


ادامه دارد ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر