سه گام اساسی مبارزه به ضحاک – قسمت ۱۸



سه گام اساسی مبارزه به ضحاک


گام اوّل - "خرافه ستیزی و خرافه زدایی" از ذهن آحاد جامعه
گام دوّم - بی اعتنایی ، بی تفاوتی و بدگمانی نسبت به کلیۀ اخبار و مجاری اطلاعرسانی سیستم ضحاک
گام سوّم - اعتقاد به نیروی پتانسیل جمعی


حاشیه گام سوم: بیان حقیقت آنکه یکایک افراد جامعه حامل انرژی شگرف هستند بدین ترتیب که چنانچه بکار گرفته شود کوه را به حرکت در می آورد ، بازگشت اعتماد به نفس از دست رفته به آحاد جامعه


یکی از اساسی ترین سلاحهای مبارزه با دستگاه خودکامۀ ضحاک با استناد به گفته های پیرمغان "برپایی دستگاه ضد تبلیغاتی" است.


نحوۀ عملکرد دستگاه "ضدتبلیغاتی" - هر عمل یا ادعای مطرح شده از سوی سیستم ضحاک را به مردم معرفی و جهت هوشیاری، واقعیت را برای آگاهی مردم بیان می نماید.

به عنوان مثال هنگامیکه دستگاه تبلیغاتی ضحاک سعی در ایجاد تبلیغات در خصوص یک دشمن فرضی و خیالی دارد ، دستگاه ضدتبلیغاتی و مردمیِ عیّاران و اصحاب پیرمغان به بیان حقایق می پردازند و منکر وجود دشمن فرضی و خیالیِ دستگاه تبلیغاتی ضحاک شده و با اظهار آنکه سخنان ضحاک افسانه و اباطیل است از واقعیت پرده برمی دارند .برای شرح بیشتر ، چنانچه ضحاک با بیان ادعاهایی ذهن مردم جامعه را بسوی دشمن فرضی سوق دهد و مرتب مدعی چپاول و غارت و سرکوب مردمانی ناشناخته توسط دشمنی فرضی در سرزمینی دیگر شود ، یزدان پرستان در پی تعالیم پیرمغان ذهن آحاد جامعه را متوجه چپاول و ستمگری و غارت اموال ، جان ، مال و ناموس مردمان سرزمینی می کنند که ضحاک بر آنها حاکم است و با اظهارات خود مبنی بر روئت غارتگری و چپاول عینی سیستم ضحاک ذهن مردم را متوجه غارتها و چپاولهای خود ضحاک کرده و از انحراف عمومی ذهن آحاد جامعه بسوی دشمن فرضی جلوگیری می نمایند و متوجه فقر و گرسنگی ، بیکاری و گرفتاری حاکم بر جامعه خود با حاکمیت ضحاک می سازند.


انجام چنین اقداماتی نیازمند دستگاه تبلیغاتی مردمی ای است که بر ضد دستگاه تبلیغاتی ضحاک در درون جامعه عمل می کند.


نحوۀ استفاده از سلاح دشمن علیه دشمن
استفاده از روزشمار تجمعاتی که ضحاک تدارک پیش از آن تدارک دیده بود تا مردم را به عرصه بکشاند و انرژی تجمعات را از طریق آن تخلیه نماید و به دشمن فرضی وانمود کند که مردم پشتیبان سیستمش هستند ، دستگاه ضدتبلیغاتی پیرمغان شرکت در تجمعات را در اختیار مردم قرار میدهد تا از همان ابزار علیه ستمگری ضحاک استفاده کنند.


نتیجه : از دست دادن ابزار"سرکوب آرام" برای ایجاد آرامش گورستانی توسط ضحاک


در اینجا دو راه حل بیشتر باقی نمی ماند :


یک – تداوم استفاده از ابزار تجمعات که در این صورت برای سیستم ضحاک مشکل آفرین میشود چراکه مردم با شرکت در تجمعاتِ حکومتی علیه ضحاک قیام می کنند.


دو – ممانعت از برگزاری تجمعات به معنای قلاف کردن ابزار حکومتی تلقی می گردد.

در این مرحله سیستم ضحاک دچار "بحران مدیریت جامعه" می شود.


نباید فراموش کرد که ضحاک با استفاده از "اهرم ترس" همواره سعی دارد تا رعب و وحشت را در جامعه نهادینه سازد و علاوه بر آن نهایت تلاش خود را بکار می برد تا جایی برای فریادرسی و رسیدن صدای اعتراض مظلومین به گوش جامعه وجود نداشته باشد.


"نهادینه شدن ترس در دل و جان آحاد جامعه از اهداف اصلی ضحاک و سکوت در خصوص جنایات رخ داده توسط ضحاک از اصولی ترین اقدامات ضحاک بشمار می رود."


اما دستگاه "ضدتبلیغاتی و مردمی" دقیقاً عملکردی خلاف عملکرد دستگاه تبلیغاتی ضحاک دارد و معادله را برعکس می کند.


یعنی به فریاد زدن و اعتراض کردن و ظلم هایی که در جامعه توسط ایادی ضحاک اتفاق می افتد بها می دهد و به اطلاع عموم جامعه می رساند و ترس را در دل مردم می شکند.


هنگامیکه جنبش و سطح آگاهی جامعه به این مقطع رسید ، ضحاک در می یابد که دیگر سنگسار و شکنجه و اعدام و ... دردی برای تداوم حیات سیستم ضحاک دوا نمی کند.


رینگ آخر – پس از مرحلۀ خلع سلاح، ضحاک برای برقراری آرامش گورستانی در جامعه دو راه حل در پیشرو دارد:


یک –
اعتراف به اشتباه و بازگشت به عقب و سعی در جبران خطاها و توبه
دو – رویارویی مستقیم با مردم و براه انداختن کشتار و حمام خون ، از طریق اشغال نظامی کل سرزمین توسط نظامیان که در اینصورت عملکردش مانند نیروهای اشغالگری است که در کشوری که حضور دارند عمل می کنند ولی نه به عنوان حاکم بلکه به عنوان اشغالگر (حکومت نظامی) ؛ بکاربردن حداعلای سختگیری که این اقدامات تنها برای کوتاه مدت پاسخگو خواهد بود و پس از طی زمانی اثر خود را از دست می دهد، ضمن آنکه عصیان جنبش مردمی نمی خوابد چراکه دستگاه تبلیغاتی پیر مغان به کار خود مشغول است.

ضحاک نهایتاً باید کوتاه بیاید و باید بگوید صدای انقلاب مردم را شنیده است و از این پس روندی آغاز می گردد که مردم دیگر ضحاک را نمی خواهند و این امر را در غالب شعار و اعتراضات و علائم بیان می کنند و صراحتاً می گویند که تو (ضحاک) دیگر نمی توانی بر ما حکومت کنی و ما تو را نمی خواهیم و برای تو مشروعیتی قائل نیستیم
در این مرحله چون ضحاک هنوز می تواند با بکار بردن اهرمهای نظامی علاوه بر فروریختن سایر پایه ها در کاخ خود سلطنت کند بر حکومت خود پافشاری می ورزد. اگرچه پایه و ستونهای دیگر فروریخته اند اما او با تکیه بر پایه نظامی هنوز حکمرانی می کند.

ادامه دارد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر