آرماگدونیستها ۵۱ - دور دنیا در تبلیغ برای موعودگرایی

دور دنیا در تبلیغ برای موعودگرایی

احمدی نژاد بر همین اساس نامه ای به رئیس جمهور وقت آمریکا (جورج بوش) نوشت؛ چراکه وی با توجه به گرایشات آرماگدونیستی (موعودگرایی) مبنی بر آخرالزمان و ظهور منجی عالم بشریت گمان می کرد رئیس جمهور وقت آمریکا هم به دلیل عقاید مسیحی آرماگدونیست است فلذا بر اساس تحلیلی که خود ارائه داده بودند گمان می کردند جریانی که توانست الگور را کنار بزند و قدرت را بدست بگیرد اگرچه به احتمال زیاد از نظر اینها نتایج انتخابات مذکور مخدوش بود و نهایتاً یا باید انتخابات تجدید میشد یا باید تن به رأی یک حکم به عنوان یک قاضی می دادند که نظر دهد و به همین ترتیب هم شد و الگور کنار کشید.




این آقایان نیز اینگونه استدلال می کنند که اتفاقاتی عن قریب در ناحیۀ بین النحرین بوقوع خواهد پیوست که در ارتباط با ظهور منجی موعود است.
این آقایان (احمدی نژاد و مشاورانش) بر این مبنا برای جورج بوش نامه نگاری کرده بودند؛ اگرچه این نامه هرگز بطور رسمی و علنی منتشر نشد.
اما ، در نهایت محمود احمدی نژاد در سفر اخیرش به شهر اصفهان با تأکید بر ادعاهای از بیخ و بن بی اساس مجدداً همان مواضع و ادعاهای پیشینش را مبنی بر ظهور حضرت در سرزمین عراق را مطرح ساخت (افشاگری های جدید احمدی نژاد در اصفهان) [جمعه ۱٣آذر ۱٣۸۸] که البته در داخل با واکنشهایی هم همراه بود.


محمود احمدی‌نژاد در اصفهان گفت: آمریکا می‌خواهد جلوی ظهور امام زمان را بگیرد. (خبرآنلاین)

رئیس جمهور به حضور نیروهای آمریکایی در خاک عراق اشاره کرد و گفت: درست است که این مستکبران، به دنبال نفت و ثروت این کشور هستند، اما در زیر همه اینها یک استدلال برای خود دارند و بر اساس آن عمل می‌کنند. البته آن را در خبرها افشا نمی‌کنند. ما اسناد آن را به دست آوردیم که آنها معتقدند یکی از خاندان پیامبر اکرم در این نقطه ظهور کرده و ریشه همه ظالمان عالم را خواهد خشکاند. آنها همه این نقشه‌ها را کشیده‌اند که جلوی ظهور حضرت را بگیرند و می‌دانند ملت ایران زمینه‌ساز این حادثه بوده و یاران این حکومت خواهد بود.



بعبارتی وقتی عده ای قضیه ای را به عنوان سناریو اختراع می کنند ، و بطور مرتب آنرا تکرار می کنند و با عده ای از همفکران خود در میان می گذارند بدین ترتیب این قضیه به نحوی در ذهن جا می گیرد که تبدیل به باور میشود، یعنی خود گوینده به سناریویی که در ذهن می پروراند باورمند میگردد.
به این ترتیب محمود احمدی نژاد هنگامیکه به جورج بوش نامه نوشت ما تحلیلی بر آن نامه به زبانهای مختلف نوشتیم که محتوای این نامه مشتمل بر چه نکاتی می تواند باشد وگرنه دلیلی برای نگارش این نامه بلحاظ عقلانی یافت نمیشد. (نامه ای که هرگز منتشر نشد.) اگرچه دو سال بعد آن تحلیل ترجمه شد و در سایت رادیو زمانه منتشر شد و کمابیش محتویات آن نامه درز پیدا کرده بود.
ما در تحلیل و برداشتی که بر محتوای احتمالی آن نامه و با شناختی که از زمینه های فکری و گرایشات پندارگونه محمود احمدی نژاد داشتیم اینگونه مطرح ساختیم که نامه نوشته شده توسط محمود احمدی نژاد می تواند محتوی چه مطالبی باشد.
بر همین اساس ما در آن زمان (زمان نگارش نامه به جورج بوش) با توجه به گرایشات آرماگدونیستی موعودگرایانه احمدی نژاد این احتمال را متصور شدیم که مفاد و محتوای آن نامه باید چیزی در ارتباط با ظهور منجی موعود باشد که هم آئین اسلام و هم آئین مسیحیت را می تواند بر سر آرماگدونیزم بهم پیوند بزند.
افرادی نظیر احمدی نژاد آرماگدونیست هستند چرا که پندار را بر واقعیت موجود ترجیح می دهند و به این ترتیب مدعی مدیریت بر جهانند؛ هدف از مدیریت جهان در فرهنگ لغات اینگونه اشخاص چیست ؟


آیا تغییر وضعیت معیشتی مردم است ؟ نخیر
حل بحران فقر است ؟ نه
ریشه کن کردن بی عدالتی است ؟ نخیر
بواقع هدف از مدیریت جهان از دید اینگونه افراد چیست ؟


واقعیت امر آنست که هدف این اشخاص بهبود هیچیک از بحرانهای دست به گریبان در جامعه نیست، چرا که تمام مشکلات و بحرانهای جاری در جهان به گمان اینگونه افراد به این دلیل وجود دارد که "منجی موعود در جهان نیست". این افراد بر پایه گرایشات بی اساس خود مدعی اند که عقل و خرد بشر برای درک این مشکل کفایت نمی کند.




فلذا این آقایان مدعی اند که اگر منجی موعود و منتَظَر ظهور کند ، بخودی خود تمامی مشکلات هموار خواهد شد.





بر اساس نظریۀ موعودگرایی آرماگدونیستی، این اشخاص معتقدند که ما باید بنشینیم ، دست روی دست بگذاریم و تلاشی برای حل مصائب و مشکلاتی که گریبانگیر بشر شده نکنیم تا منجی موعود بیاید و با مدیریت خود بر جهان گره از مشکلات بگشاید!
این افراد با باور به این گونه پندارها سعی بر ترویج این افکار و گرایشات در سطح جامعه دارند تا جائیکه بجای جستن راه حل برای برون رفت از بحران فقر و گرسنگی و بیکاری در جامعه رفع این مصائب و مشکلات را احیاناً به عدم شناخت کافی صاحبان فن در زمینه های اقتصادی مرتبط و یا با طرح مباحثی نظیر اقتصاد اسلامی در چهارچوب عقاید انحرافی سعی در بسط و گسترش اینگونه انحرافات دارند.
باید به این آقایان گفت علت مشکلات، ناشی از عدم شناخت کافی علماء اقتصاد و یا احیاناً عدم اشراف به مباحث و ارائه راهکارها نیست ؟
به ظن این افراد در حالیکه ناگزیر از حل بحرانهای اقتصادی – اجتماعی هستند ؛ علت این همه مشکلات آنست که آن موعود منتظَر نمی آید که جهان را مدیریت کند و مشکلات را حل کند!
این اشخاص برای تمامی سئوالات یک پاسخ را در ذهن دارند آنهم : حوالۀ امور به منجی موعود.
هنگامیکه در ابعاد وسیع با بی عدالتی و عدم رعایت قانون در جامعه مواجه میشویم این اشخاص در پاسخ به تمام منکراتی که در
سطح جامعه بچشم می خورد تنها یک پاسخ را ارائه می دهند آنهم اینست که : علت این همه بی عدالتی برای آنست که آن موعود منتَظَر نمی آید و اداره امور را بدست نمی گیرد.
وقتی پرسش میشود که چرا نمی آید در پاسخ ، این افراد می گویند: «چون ما شرایط ظهور را فراهم نمی سازیم.»










حسن عباسی : « تا خودمان و جامعه را لایق زمینۀ ظهور حضرت نکنیم این اتفاق نخواهد افتاد.او بین ماست روزی از بین ما ظهور می کند ، آن موقعی که ما لایق قدوم حضرت شده ایم.»


احمدی نژاد : «آمریکا پشت اشغال عراق تحلیل دارند، مطلع شدند که بناست در این منطقه یک اتفاقی بیافتد یک دست الهی بیرون بیاید و ریشه ظلم را بکند، آنها اینقدر توجه دارند به این قضیه (ظهور امام در عراق). بعضی ها خیال می کنند امام در دوران غیبت مشغول زندگی خودش است و کاری به کار عالم نداره. اگر کاری به کار عالم نداشت وجودی باقی نمی ماند. همه هستی بهم می ریخت امام جهان را مدیریت می کند.» (سند)



آرماگدونیستها معتقدند : «وقتی ما شرایط ظهور را فراهم کنیم او بلند میشود و قیام می کند و می گوید : "منم" ما باید وسایل ظهور را فراهم بکنیم که وقتی او می خواهد ظهور کند دستش خالی نباشد و بتواند با ابرقدرتها در بیافتد.»



دور دنیا در تبلیغ برای موعودگرایی آرماگدونیستی : سخنان چاوز در باب مهدی موعود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر