آرماگدونیستها ۴۴ - دگردیسی

آرماگدونیستها


در جوامعی مانند ایران حاکمان جهت تسهیل حکمرانی بر جامعه مقوله ای اعتقادی را مطرح می سازند و خود را مدافعان آن جریان اعتقادی در جامعه معرفی می کنند و بدین ترتیب بر حاکمیت خود در قالب اعتقادات ثبات می بخشند.
به این ترتیب جامعه را به سبب عنوانی که برای خود قائل شده اند (مدافع قدوسیت اعتقادی که باید از سوی اکثریت جامعه محترم شمرده شود) وادار به اطاعت از خود می سازند.


حال باید به بررسی عقیده ای که توسط حاکمیت در جامعه مطرح و مقدس شمرده میشود بپردازیم :
جامعه ای مفروض را در نظر بگیرید ؛ شرایطی را فرض بفرمائید که در جامعه ای فرضی، شخصی با ادعای اعتقادی نوظهور از بطن جامعه بر می خیزد و آرمانی را طرح می نماید.
فرد مدعی اعتقاد خود را با عنوان "عدالت طلبی اجتماعی" به عنوان یک آرمان مطرح می نماید حال آنکه عدالت طلبی اجتماعی[i] از اساس یک آرمان کمونیستی است.
به عنوان مثال در دوران استالین ، وی با طرح ادعای "عدالت طلبی" بعنوان یک آرمان اجتماعی پا به عرصه قدرت نهاد و گفت: « عدالت طلبی به عنوان یک آرمان کمونیستی برای همگان باید باشد؛ عدالت طلبی دارای هیچگونه خصیصۀ تعریف شده در هیچ منبع اطلاعاتی نیست ، عدالت طلبی مفهومی است که با عبارات "من" قابل تعریف است فلذا هر تعریفی از عدالت استنباط شود مورد قبول من نیست و عدالت مفهومی که "من" برای شما تعریف می کنم.»
در حقیقت اشارۀ استالین به سه مطلب بود :
۱ - عدالت طلبی
٢ - جامعه باید مبتنی بر عدالت باشد.
٣ - عدالت مفهومی که است که در تعریف و مصداق من از آن به جامعه عرضه میشود.
بدین ترتیب ، استالین با طرح واژۀ عدالت طلبی فضایی برای القاء عقاید شخصی خود در جامعه فراهم ساخت.


مصادیق عدالت طلبی
وجه تمایز مدعیان عدالت طلبی بعنوان عقیده ای نوظهور با مدعیان عدالت طلبی تحت لوای اسلام

نکته ای که نباید از نظر دور نگه داشته شود، وجه تمایز گروهی است که به عنوان مدعیان عدالت طلبی در راستای القاء عقیده ای نوظهور از بطن جامعه برمی خیزند و پرچم عدالت طلبی را به عنوان "عقیده ای شخصی" بلند می کنند؛ تا کسانیکه با تکیه براعتقادات اصیل مردمی در "قالب دین قوم یا ملیتی خاصّ" این ادعا (عدالت طلبی) را مطرح میسازند.
در حالت اول شخصی نظیر استالین پرچم عدالت طلبی را در قالب عقیده ای شخصی و نوظهور بلند کرد و همگان را با تعریفی که خود از مفهوم عدالت در جامعه داشت وادار به اطاعت ساخت اما وضعیتی را فرض بفرمائید که شخص یا اشخاصی با "استناد به دین و اعتقادات مردمی علمدار پرچم عدالت طلبی" شوند.
در غالب موارد ، مدعیان عقاید نوظهور برای پیشبرد اغراض شخصی و نوظهورشان نه از خود، بلکه از اعتبار یک اعتقاد خصوصاً اعتقاد به یک امر مقدس (دین و آئین و مکتب) در راستای برآورده ساختن امیال و اغراض خود بهره می جویند.
اهمیتِ در نظر داشتنِ وجه تمایز میان مدعیان عقاید نوظهور با مدعیان عَلُمدار ادیان آسمانی و عقایدی که از قداستی خاص در میان عموم افراد جامعه برخوردارند در آن است که شخصی که خود را پرچمدار اسلام معرفی می کند با توجه به آن که اسلام دینی آسمانی است و دارای اصول و به تَبَع آن، فروعی است؛ علماء و مراجع و صاحبنظرانی دارد [فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۴٣ - نحل﴾] که در چهارچوب اصول و فروع به دقایق مکتب اسلام اشراف کامل دارند و می توانند با استناد به آیات قرآن و اصول آن مکتب (اسلام) نظر تخصصی صادر نمایند، فلذا هرگز مدعی نظرات شخصی و اعمال نظر میلی نیستند؛ فرد مذکور دیگر نمی تواند هر حرف یا اعمال نظر شخصی را به دین نسبت دهد.

***


حاشیه : اسلام مکتبی است با چهارچوب و ارکان از پیش تعریف شده ، اسلام دینی است دارای کتاب و مکتبی است مشتمل بر اصول و فروع مرتبط با آن. (اصول و فروع دین)از آنجا که تمامی ارکان و پایه های اسلام تعریف شده است درصورت تخطی از اصول و فروع آن می توان با استناد به روشها و چهارچوبهای تعریف شده در آن، مدعیان پیروی از مکتب اسلام را در صورت لزوم تخطئه کرد و مورد عتاب و سرزنش قرار داد.

***



مشکل از آنجایی آغاز میشود که حکمرانان نظام سلطه و استبداد برای سهولت حکمرانی خود بر مردم ، عقاید ، امیال و اغراض شخصی را با پوشش دین بر مردم تحمیل نمایند، به این ترتیب می توان گفت: حاکمان به استناد اعتقادات مذهبی، عقاید و نظرات شخصی خود را بر جامعه القاء و از این پس تعاریفی نوظهور از آن دین و مکتب ارائه ، و با سلطه و سیطره و بکار بستن اهرمهای تبلیغاتی تعریفی جدید از آن مکتب عرضه و همگان را ملزم به رعایت آن می نمایند.


دگردیسی
هنگامیکه یک جریان یا نظام حکومتی با استناد به یک مکتب مشخص اعتقادی (به عنوان مثال اسلام) پا به عرصه ظهور می گذارد و در عمل گامهایی بر می دارد که سبب نقض غرض میشود یعنی در ابتدای امر خود را مدافع مکتب اعتقادی (فراملیتی اسلام) معرفی و سپس در گامهای بعدی به نحوی عمل می نماید که خود ناقض اصول بنیادین آن مکتب اعتقادی میشود؛ به این ترتیب که در هر گامی که پا پیش می نهد جبهه به جبهه و سنگر به سنگر خطوط مکتب اعتقادی را تخریب می نماید در این وضعیت شرایطی حاکم میشود که به موازات هر حرکتی از سوی حاکمیت تخریبی علیه مکتب اعتقادی صورت می پذیرد به این ترتیب حاکمیت به اصطلاح دچار "دگردیسی"[ii] میشود.
جریان حاکم از این پس به تدریج با تغییر گفتار، خود را از وضعیت دفاع از آئین اعتقادی جامعه خارج و تعاریفی جدید از آن اعتقادات ارائه می کند؛ از اینجاست که جریانی به موازات ادعای دفاع از مکتب اعتقادی (اسلام) شکل می گیرد که کاملاً با اعمال نظرات شخصی، خواستار پیاده سازی روشها و عقاید نوظهوری است که با تکیه بر آن نظرات بتواند خود را علمدار عدالت در جهان معرفی نماید.
این مکاتب غالباً تحت عناوینی نظیر : مکتب "عدالت محور" ، بدون ساختار و پایه گذار در سطح جامعه شکل می گیرد و هرچه پیرامون شکل گیری این مکاتب نوظهور تحقیق به عمل آید هرگز واضع و بنیانگذاری مشخص برای آن یافت نمیشود.
علت انتخاب مفاهیمی نظیر "عدالت طلبی" یا "عدالت محوری" یا لغاتی نظیر آن، در آن است که عدالت در برگیرندۀ کلیتی جهانشمول است و مانند مفهوم خوشبختی تعریف مشخصی نمی توان از آن ارائه داد. از اینرو مدعیان عقاید نوظهور از مفهوم "عدالت" برای سلطه و سیطرۀ بر جوامع بشری به نفع امیال ، اغراض و مقاصد شخصی خود بهره می جویند.
با بیان این مطالب می توان اینگونه دریافت نمود که هر فردی از ابناء بشر می تواند مدعی عدالت محوری - استفاده از مفهوم عدالت بعنوان محور عملکرد خود درجامعه- باشد؛ اعم از آنکه به انبیاء و ادیان الهی معتقد باشد یا خیر.
با عنوان این مطلب در می یابیم، هر فردی از افراد بشر می تواند پرچمدار عدالت با کلیّت آن در جامعه باشد و با ادعای علَم کردن بیرق عدالت عقاید نوظهور را در جامعه بسط و گسترش دهد.
اما باید متذکر شد؛ عقاید نوظهوری از این دست که از پایه و اساس فاقد چهارچوب است توان" بسیج توده ها" را ندارند بویژه آنجا که توده های محروم در جامعه با تکیه به شعور اجتماعی در می یابند که واضعان چنین مکاتب نوظهوری در جامعه بیش از هرکسی ناقضان عدالت در جامعه هستند.


بعبارت دیگر مقوله و مفهوم "عدالت" بعنوان یک "آرمان" می تواند در جامعه تلقی شود اما هرگز و به هیچ عنوان نمی تواند یک "اعتقاد" قلمداد گردد.


اعتقاد و آرمان دو مفهوم کاملاً متمایز و متفاوت از یکدیگرند.
به بیان ساده تر خواست عدالت در جامعه به عنوان یک آرمان می تواند مطرح شود! اما مقولۀ عدالت هرگز تبدیل به اعتقاد نمیشود.
در چنین جامعۀ آرمانی ای نمی توان قبله ای تعیین کرد و بسوی آن نماز خواند و عبادت کرد و روزه گرفت و سایر عبادات را بجای آورد.
هدف برای حاکمان قطعاً ایجاد آرمان اتوپیک در جامعه نیست بلکه مشخصاً حاکمان سلطه گر بطور هدفمند در پی ایجاد مکاتب اعتقادی نوظهوری هستند که بواسطۀ ترویج آن عقاید نوظهور ابناء بشر را تبدیل به جانور "چهارپا"ی مطیع سازند.
از اینجا می توان تفاوت میان اعتقاد و آرمان را بدرستی دریافت.
مشاهده میشود حکومت و نظامی که با لوای دفاع از اسلام بر جامعه سیطره می یابد خود یکایک با اعمالی که مرتکب میشود ناقض بنیادی ترین اصول مکتب اسلام می گردد و بهمین علت مورد سرزنش و عتاب و انتقاد مدافعان حقیقی مکتب راستین اسلام (اسلام ناب) واقع و سرانجام طرد میشود.
به موازات ابراز نارضایتی عمومی از نقض اصول بنیادین اعتقادات مردمی و از دست دادن قدرت جذب توده ها،سیستم (نظام) سعی می کند مکتبی با عنوان "عدالت محوری" در جامعه اختراع و حواشی آن دست به تبلیغات گسترده زند.
ورشکستگان حکومتی پس از آنکه درمی یابند به علت عملکردهای سراسر ناصواب و توأم با خطا و اشتباه مشروعیت خود را از دست داده اند سعی بر آن دارند تا با بازگشت به ریشه های اعتقادی مردم در جوامع بشری برای بار دیگر سوژه و مفهومی را جستجو کنند تا بار دیگر بتوانند پرچمی از آن ساخته و بر سر بیرق نمایند و با عَلَم کردن آن فریاد "عدالت محوری" سردهند.

ادامه دارد ...

***

پیوست :
[i] عدالت و پیشرفت توامان ؛ آیت الله خامنه ای : در اين دهه،‌ گفتمان اصلي انقلاب ، پيشرفت و عدالت است
تبیینی از "عدالت و پیشرفت" بر مبنای ایده کانونی انقلاب
تولید تعاریف کاربردیِ اسلامی ؛ راه تحققِ "عدالت و پیشرفت توأمان" (نويسنده: حجت‏الاسلام علی کشوری)
تبیین "عدالت و پیشرفت توأمان" بر اساس ایده محوری انقلاب (نويسنده: حجت‏الاسلام علی کشوری)
رجانیوز : تبیینی از "عدالت و پیشرفت" بر مبنای ایده کانونی انقلاب
معرفی 5 محور برای مطالبه بنیادین عدالت و پیشرفت
جلسه هفدهم شورای پژوهشی شبکه در مورد عدالت و پیشرفت
تعارض مدل‏های توسعه غربی با تحقق "عدالت و پیشرفت"
گزارشی تحلیلی از روند تشکیل اولین جلسه کارگروه تخصصی عدالت و پیشرفت (عدالت خواهی لب انتظار ما از دانشجویان است، ارگان جنبش عدالت خواه دانشجویی)
اطلاعیه پایانی مرحله چهار م اندیشه ورزی برای عدالت و پیشرفت توأمان
جدول شماره یک گفتمان عدالت و پیشرفت
بخشی از زحمات کارگروه عدالت و پیشرفت توأمان مسجد ولی عصر بروجرد به ثمر نشست!
الزامات گفتمان عدالت و پيشرفت [پنجره]

عدالت توزيعي در اسلام/مجتبي تهراني [پنجره]

عدالت مهدوی، استمرار عدالت نبوی و علوی : عدالت گل واژه­ای است كه در عصر دود و باروت، هنوز هم هر شنونده­ای را مسحور و هر بیننده­ای را مبهوت می­­كند. [باشگاه اندیشه مهدویت ]
[ii] دگردیسی یعنی عوض شدن ، جامه عوض کردن، چهره عوض کردن.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر