آرماگدونیستها ۴۷ - بررسی دیدگاههای روح الله خمینی در ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت

بررسی دیدگاههای روح الله خمینی در ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت

روح الله خمینی مقوله ای مبنی بر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت را مورد بحث قرار می دهد که بر اساس آن، اصولاً مقولۀ غیبت را از چهارچوب فرهنگ سیاسی "کأن لم یکن" قلمداد می نماید.

***


وی در مقدمۀ کتابی با عنوان "در ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت" می گوید: «اکنون که دوران غیبت امام پیش آمده و بناست احکام حکومتی اسلام باقی بماند و استمرار پیدا کند و هرج و مرج رواج نیست پس تشکیل حکومت لازم می آید عقل هم به ما حکم می کند که تشکیلات لازم است؛ پس این امور به خودی خود صورت نمی گیرد وباید حکومت تشکیل داد. اکنون که شخص معینی از طرف خداوند تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت تعیین نشده، تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کرد؟ دیگر اسلام نمی خواهیم ؟ اسلام فقط برای دویست سال بود؟»
در اینجا توجه بفرمائید ، مطلب به چه نحوی عنوان شده است:
۱ - اکنون که دوران غیبت امام پیش آمده
٢ - آیا باید اسلام را رها کرد؟
٣ - دیگر اسلام نمی خواهیم ؟
۴ - اسلام فقط برای دویست سال بود؟ (حاشیه: یعنی تا نیل به عصر غیبت کبری)
یا اینکه اسلام تکلیف را معین کرده ولی تکلیف حکومتی نداریم؟ معنی نداشتن حکومت این است که تمام حدود و
معناى نداشتن حكومت اين است كه، تمام حدود و ثغور مسلمين از دست‏برود، و ما با بيحالى دست روى دست‏بگذاريم كه هر كارى مى‏خواهند بكنند و ما اگر كارهاى آنها را امضا نكنيم، رد نمى‏كنيم. آيا بايد اينطور باشد؟ يا اينكه حكومت لازم است و اگر خدا شخص معينى را براى حكومت در دوره غيبت تعيين نكرده است، لكن آن خاصيت‏حكومتى را كه از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب - عليه السلام - موجود بود؛ براى بعد از غيبت هم قرار داده است.
اين خاصيت كه عبارت از علم به قانون و عدالت‏باشد، در عده بيشمارى از فقهاى عصر ما موجود است. اگر با هم اجتماع كنند مى‏توانند حكومت عدل عمومى در عالم تشكيل دهند.
اگر فرد لایقی که دارای این دو خصلت باشد به پا خاست و تشکیل حکومت داد، همان ولایتی را که حضرت رسول اکرم (ص) در امر اداره جامعه داشت دارا می باشد، و برهمه مردم لازم است که از او اطاعت کنند.
پایان نقل قول/

***



مطالبی که نقل گردید اشاره به نظریۀ آقا روح الله خمینی داشت که در قسمت دیگری از همین متون گفته شده است که امام زمان ۱٢۰۰ سال است که ظهور نفرمودند و ممکن است تا صد هزار سال دیگر نیز ظهور نفرمایند؛ آیا احکام اسلام باید زمین بماند؟ (پایان نقل قول از روح الله خمینی)


وی (روح الله خمینی) ادامه می دهد : نخیر، فقیه باید تشکیل حکومت دهد و با اتکاء به برخی از روایات ایشان استدلال می کند که در دوران غیبت فقیه دارای همان ولایت حکومتی ایست که رسول اکرم (ص) بودند نه اینکه دارای همان مقام است بلکه بلحاظ حکومتی همانقدر در چهارچوب قوانین اسلامی دستش برای اعمال قوانین باز است و باید هم عمل کند.


با برپایی نظامی که روح الله خمینی بانی و بنیانگذار آن بود ، نظریۀ مخالفت با تشکیل حکومت اسلامی تا دوران ظهور امام که متعلق به جریان "حجتیّۀ مهدویّه" بود که اساساً در تقابل با مکتب بهائیت درست شده بود در محاق قرار گرفت و پس از اندک زمانی آقا روح الله گفت: «این نظریه باطل است و بطلان آن واضح است.» و بدین ترتیب پیروان مکتب حجتیه هم دفاتر و تشکیلات خود را تعطیل کردند اما تعطیلی و انحلال دفاتر و تشکیلات الزامی برای تعطیلی افکارشان فراهم نیاورد.


آنچه تا بدینجا به بیان آن پرداختیم بررسی کیفیت وضعیت حاکم در دوران نظام پهلوی تا پیش از انقلاب و سپس تسریّ آن به ده سال بعد از انقلاب تا هنگامیکه روح الله خمینی به عنوان بنیانگذار نظام ولایت فقیه در قید حیات بسر می برد، بود.


امروز مشاهده میشود نظریۀ جدیدی با عنوان "مهدویت گرایی" اشاعه پیدا کرده است؛ که این نظریه نه ارتباطی به عقاید و باورهای معروف به "حجتیّۀ مهدویّه" دارد و نه ارتباطی به عقاید "حزب مؤتلفه ".


مهدویت گرایی


نظریه ای جدید، بدون برخورداری از هیچ عقبه و تکیه گاه.


براساس نظریه مهدویت گرایی فرض بر آن است که امّت مسلمان نیست که منتظر ظهور است بلکه امام هستند که در انتظار ظهور بسر می برند.

***


(آژاکس ٢ – برسی کودتای تویتری ژوئن ٢۰۰۹ ، حسن عباسی) بخش اوّل [قسمت یک از چهارده ]
حسن عباسی : تبریک عرض می کنم اعیاد شعبانیه را محضر شما عزیزان ؛
پیشاپیش فرارسیدن نیمۀ شعبان را و جشن منتظران را
همواره نگاهی که به مسئلۀ مهدویت داشتیم مبتنی بر خرافه زدایی بوده است آن چیزی که خرافه در جامعه ما مرسوم میشود تلقی غلط از انتظار است؛ یک روزی مارکس می گفت دین افیون توده هاست، افیون یعنی تریاک، مادۀ مخدر نگاهش قائم به این بود در تلقی مسیحی که انسان مسیحی چون دین هیچ حرکت اجتماعی ای برایش ایجاد نمی کند و خودش را کاملاً منفعل می بیند دین را از یک جهت افیون می دانست دینی که میشد در آن گناه کرد و گناه را خرید قتل برای آن گناه صادر شد اعتراف کرد در نزد کشیش چنین دینی تحرک اجتماعی بوجود نمی اورد فلذا می گفت دین افیون توده هاست.
بارها من گفته ام که مهدویتی که قائم به این باشد که ما هیچ کاری نکنیم تا حضرت بیاید این هم افیون توده هاست اگر قرار شد ما مهدویتی را بربتابیم که این مهدویت به ما بگوید بنشینید تا روزی بیاید هیچ کس کاری نکند اگر قرار بر این باشد چرا برای ماها بیاید برای صدسال دویست سال دیگه ای ها نیاید ؟ چرا برای صد سال دویست سال پانصدسال قبلی ها نیامد ؟
اصلاً چرا رفت اگر قرار باشد که برای این گونه رویکردها ظهور صورت بگیرد لذا تغییر پارادایم در تلقی مهدویت و مسئلۀ انتظار این است که حضرت منتظر است نه ما.
این ما نیستیم که ایستاده ایم جلوی این در و منتظریم تا بیاید بلکه این اوست که جایی ایستاده است و منتظر است تا ما برویم، از حیث سیرورت و شدن. می گوئیم سیرورت شدن : میشود نهال بوته ، میشود درختچه ، میشود درخت.
یک انسانی در سیرورت نباتی خودش میشود کودک ، نوجوان ، جوان ، پیر. می توانیم کاری کنیم که نشود ؟
این یکجور رفتن ، شدن و سیرورت است. در ادبیات فارسی کهن ما بجای رفتن از شدن استفاده می کردند هنوز هم در بعضی از اقوام ما بعضاً در شهرهایی مانند بهبهان و جاهای دیگر هنوز بجای اینکه بگویند بروید می گویند بشوید.
مقصود از شدن سیرورت است اگر جامعه ای و فردی سیرورت داشت شدن از حیث آن بوته و نهال تا درخت؛ این انسان از کودکی تا پیری این شدن یا سیرورت افراد یا جوامع بسمت این رفتن و شدن جهت داشتند مهدوی هستند ، منتظرند ، منتظر گامهای شدن.
لذا حضرت منتظر است تا ما به یک حدی از بلوغ برسیم.
جامعه به حدی از بلوغ برسد ، همانطور که سی سال پیش حضرت روح الله به اتفاق مردم ایران یک قدم به سمت حضرت رفتند و شدند این رفتن و شدن انقلاب اسلامی را رقم زد.
لذا پیشاپیش که به استقبال جشن نیمۀ شعبان می رویم در خرافه زدایی از فرهنگی که در جامعه ما وجود دارد که منتظرند دست روی دست بگذاریم تا بیاید و همه چیز را اصلاح کند اگر این فرض باشد پس چرا برای دیگران نیاید (منظور گذشتگان و آیندگان) چرا برای ما بیاید ؟
اگر قرار باشد در بی عملی آحاد جامعه بشری حضرت ظهور کنند این بی عملی می تواند هر نسلی را در بر بگیرد برای هر نسلی می تواند بیاید ، نع! آنجایی که مهدویت و دین افیون توده ها نیست ، عین مادۀ مخدر سحر نمی کند بلکه حرکت و پویایی و سیرورت و شدن ایجاد می کند زمانی است که مسئلۀ مهدویت بما حرکت بدهد بما انگیزه بدهد پس ما هستیم که باید پاشنه هایمان را ور بکشیم و حرکت کنیم بسمت حضرت برویم با بشویم ، شدن از حیث سیرورت تا نشویم تا خودمان و جامعه را لایق زمینۀ ظهور حضرت نکنیم این اتفاق نخواهد افتاد.
او بین ماست روزی از بین ما ظهور می کند ، آن موقعی که ما لایق قدوم حضرت شده ایم.
این نکته ای است که در طلیعۀ ورود به نیمۀ شعبان یادآوری بر خودم و بر همۀ دوستان ضروری است.
پایان نقل قول/

***


یعنی همه چیز را واژگون جلوه می دهند. بدین ترتیب که می گویند در برخورد با مقولۀ ظهورِ منجیِ موعود، دو نظریه وجود دارد:
۱ – براساس نظریه اول عده ای معتقدند باید منتظر ظهور امام باشیم.
٢ – اما معتقدان به نظریه موعودگرایی می گویند : نع! باید امام را از انتظار ظهور بیرون بیاوریم! یعنی ما هستیم که شرایط را برای ظهور آن حضرت فراهم سازیم.(نرم افزار "نشانه های ظهور" را دانلودکنید!)


نظریۀ دوم نظریه ای بی پایه و اساس و خودساخته و کاملاً بدعت آمیز و جدید است که هیچگونه اعتبار و پایگاهی در فرهنگ تشیع ندارد.


این نظریه فاقد هرگونه تکیه گاه اعتقادی در فرهنگ تشیع است.
این نظریه تا بحال هرگز توسط هیچیک از علماء شیعه مطرح نشده است و هیچیک از علماء در خصوص آن فتوایی صادر نفرموده اند و نظری فقهی استخراج ننموده اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر