در بیان تفاوت مکتب سیر تحول انشائی جوهری و مغان - قسمت ۴٢


ز کوی مغان ، رخ مگردان ، که آنجا


فروشند مفتــــاحِ مشـــــکل گشـــائی


سئوال - آیا مجموعه روشها و متدهای بکار گرفته شده در "مکتب سیر انشائی تحول جوهری" (متشکل از : از محاسبه ، مراقبه و مرابطه در برابر محراب و ریتمهای خاصّ و ویژه) باعث برون فکنی و تجربه خارج از بدن میشود؟
توضیح - در حال حاضر تجربۀ خارج از بدن (out of body experience) به لحاظ علمی توسط پروفسوری در هلند مورد تحقیق و آزمایش قرار دارد. این پدیده در حال حاضر به عنوان یک "تجربۀ علمی" مورد توجه " دانشمند " قرار گرفته است، تأکید ما در بیان این تجربه در مقطع کنونی راجع به دانش و دانشمند است، این امر نباید با سایر روشهای شناخت که در مباحث پیشین "آئین مغان"به آن اشاره شد،مختلط شود؛ روی صحبت در بیان این تجربه ، پژوهش و بررسی علمی است.
حال سئوال آن است که آیا تجربۀ خارج از بدن (برون فکنی: با کارکرد کلید دندانه دار ضرب آهنگ خاصی که از طریق آن درِ قفس قالب باز میشود تا کسی که مرغ شده تجربۀ خارج از بدن پیدا کند) همان مجموعه متدهایی است که در مکتب سیر انشائی تحول جوهری راجع به آن پیش از این صحبت شد؟
پاسخ - خیر ، مجموعه روشهای "مکتب سیر انشائی تحول جوهری" مشتمل بر : محاسبه، مراقبه و مرابطه در برابر محراب با استفاده از ریتمهای خاصّ سبب میشود تا "انرژی الفالق" در درون تخم پرنده به جنبش و بگردش در آید و در اثر تحول جوهری جوجه مرغ درون تخم پرنده شکل بگیرد. چنانچه گفته شد تخم پرنده حاوی قوّه است و دارای انرژی الفالق ، اما این انرژی بخودی خود فعال نمیشود. برای فعال شدن نیاز به یک عامل خارجی و شرایط معین دارد. عامل خارجی در مورد تخم پرنده ماشین جوجه کشی است. ده هزار تخم پرنده در درون ماشین جوجه کشی در شرایط مساوی هنگامیکه در معرض انتشار ماکروویو با طول موج خاص و با فرکانس خاص برای مدت معین در حرارت معین قرار گیرد همه تخمها می شکنند و جوجه ها بعد از مدت معینی از تمام تخمها بیرون می آیند؛ این واقعیت یک امر جبری و قهری است. مگر آنکه برخی از تخمها را پیش از قرار دادن درون دستگاه جوجه کشی در داخل آب جوش بریزید تا قوه ای که در درون آنها است فاسد و ضایع شود. بعد حتی در شرایط مناسب هم قرار دهید دیگرآن شرایط بر روی آن تخمها مؤثر واقع نمیشود، چرا که این تخمها قابلیت اثرپذیریشان را از دست داده است ، اما اگر قابلیت اثر پذیری در درون تخمها ضایع نشود و در شرایط مناسب قرار بگیرد قهراً و جبراً از داخل تخمها جوجه بیرون می آید و جوجه در درون آن تخم مرغها درست میشود.
این امر ناشی از خاصیت انرژی الفالق موجود در تخم مرغهاست؛ اما این انرژی الفالق خوبخود به جنبش و به گردش در نمی آید نیاز به شرایط خارجی دارد و شرط خارجی هم قانونمند است یعنی مدت معین دارد، Discipline معین و امواجی لازم است تا به آن تابیده شود که دارای طول موج خاص باشد. اگر بیشتر از آن باشد تخم ها ضایع میشود ، اگر کمتر از میزان لازم باشد اثر نمی گذارد و فاسد میشود، همۀ این امور قانونمند است.
تمامی این لوازم و شرایط باید فراهم شود تا کسی که طالب است با بکار بستن مجموعه ای از روشها ، آداب و رسوم و دستورالعملها شاگرد شود، بدین معنی که مرغ در فضای درون تخم مرغ درست شود؛ وقتی در درون تخم مرغ کامل شد، آنوقت است که "مفتاح مشکل گشای ضرب آهنگ خاص پیرمغان" بکار می آید تا درِ قفس قالب تن را باز کند و مرغ برود و کاری را که باید انجام دهد ، به انجام رساند و بازگردد.
بنابراین همه این مواردی که ذکر گردید تابع قانون و اصول و ضوابط است، بعبارتی قانونمند است.

"دیر مغان" مکتب سیر انشائی تحول جوهری متعلق به اعصار بسیار کهن است.

مغبچگان در واقع کسانی هستند که تجارب خارج از بدن دارند و وسعت این حقیقت به گستردگی هستی انسان است، چنانچه بارها پیش از این در مباحث گذشته دربارۀ این موضوع صحبت شده است.


مجموعه اسرارآئین مغان در "گنجخانۀ مغان" وجود دارد و در حقیقت کلید آن گنج خانۀ مغان در اختیار "پیردیر" است یعنی اسرار ۷٢۰ ضرب آهنگ را به شاگردانش بر حَسَب مراتب تحول جوهری ای که پیموده اند پله پله آموزش می دهد. دیر مغان بر اساس این ضوابط استوار است.


کسی که می خواهد خودش را بشناسد نزد استاد مکتب بودا می رود و می گوید می خواهم خودم را بشناسم ، استاد هم بر حسب نیاز به عنوان مثال او را به مراقبه به مدت هفت سال زیر درخت امر می کند تا فرد مذکور به نورانیت برسد تا بفهمد کیست و روشن شود (به روشنایی برسد).


اما در مکتب مغان کسی پذیرفته میشود که با دو سئوال به نزد" پیردیر" رَوَد:
۱- من می خواهم بدانم کیم؟ پروردگار "من" کیست؟
٢ - غرض از آفرینش من چیست و جایگاه من در هستی چیست؟ به چه کار آمده ام؟ مأموریت و مسئولیتم چیست؟ چرا در این برهه از تاریخ و در این نقطه از جهان هستم؟


وقتی طالب با این دو سئوال درِ "دیر مغان" را می کوبد ، آنوقت پیردیر در را بر روی طالب می گشاید و طالب را به "مغبچگی" می پذیرد.


درِ دیر میزدم من ، که ندا ز در، درآمد


که ، در آ ، در آ عِراقی که تو هم از آن مایی


درِ دیر مغان بروی کسی گشوده میشود که می خواهد پاسخ این دو سئوال را بیابد؟!
کسی که به درِ دیر مغان می رود الزاماً باید هر دو سئوال را داشته باشد؛ کسی که اصلاً سئوالی ندارد "درِ دیر مغان" بر رویش گشوده نمیشود. کسی که یک سئوال داشته باشد در "دیرمغان" پذیرفته نمیشود، باید راه دیگری را برود و اگر جدی باشی در جای دیگری می تواند پاسخ سئوالش را بگیرد.


ادامه دارد ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر