نحوۀ تحول مغبچگان به دست پیرمغان در دیرمغان - قسمت ٣٣

پیرمغان حکایت معقول می کند

معذورم ار محال تو باور نمی کنم

در مباحث اشاره شد که پیرمغان به مغبچگان یادآوری می کند: مغبچگان همچون مرغهایی در قفس هستند و باید باز کردن در قفس و پرواز کردن را بیاموزند و همچنین یادآوری شد که هر فردی از ابناء بشر مانند جوجه ای (مرغی ، پرنده ای) در قفس است که وقتی پر و بالش استحکام یابد و تکنیک پرواز را بیاموزد می تواند بپرد و پرواز کند. در آئین مغان پرواز پرندگان شب پرواز یعنی مغبچگان که شبها از قفس تن جدا میشوند و پرواز می کنند برای تفریح و سرگرمی و خوشگذرانی نیست بلکه برای انجام مأموریت خاص است پس هنگامیکه طالب به دیر مغان می رود در حضور استاد خود و در نزد پیر دیر پذیرفته میشود آن پیمانی که در حضور پیر دیر میان استاد و شاگرد بسته میشود تدریجاً شاگرد را به آن درجه از تحول می رساند که بتواند مرغ شود و پرواز کند، گفته شد که مرغ بودن ، پرنده بودن برای هر فردی از افراد انسانی یک واقعیت بالاقوه بشمار می رود اما برای مغبچگان یک واقعیت بالفعل بشما می رود.


وجه تمایز مغبچگان با افراد عادی
مغبچه همچون مرغی است در قفس، اما اشخاص عادی مانند آن قوۀ جوجه شدن و مرغ شدن هستند که درون هر تخم پرنده ای وجود دارد. هر تخم مرغی بالقوه می تواند یک جوجه و یا یک مرغ باشد اما باید پرورش یابد، خودبخود نمیشود. باید مورد پرورش قرار بگیرد دیر مغان جایی است که در آنجا تخم مرغ تبدیل به جوجه و جوجه تبدیل به پرنده میشود.


یعنی تحول جوهری در آن انجام میشود بر اساس متد ، Discipline و روشهایی که به او آموزش داده میشود: به این ترتیب که آن چیزی که برای عموم افراد عادی بحالت بالقوه وجود دارد برای مغبچه حالت بالفعل پیدا می کند، پس مغبچگان در حقیقت مرغان شب پرواز هستند مرغانی هستند که شبها هرجا که باشند در قفس قالب را باز می کنند و پرواز می کنند ، مرغی که مرغ شده و قدرت پرواز پیدا کرده برای آنکه بتواند پرواز شبانه را آغاز کند برای آن هم متد و روش خاصی وجود دارد که استاد به شاگرد آموزش می دهد و با فراگرفتن آن متد شاگرد می تواند مانند مرغی که از قفس بیرون می اید پرواز کند؛ پس مغبچگان گروهی مرغان هستند که شبها پرواز می کنند و پروازشان باز قطعاً برای سرگرمی ، تفریح و گشت و گذار نیست برای انجام مأموریتهای خاصی است و برای محقق ساختن مأموریتها و مسئولیتهایی است که یکایک آنها بخاطر آن آفریده شده اند.


پس هنگامیکه صحبت از گروه مرغان (مجمع مرغان) می کنیم مقصودمان مغبچگان هستند؛ اینها پرواز می کنند ، پرواز را آموخته اند به دنبال مأموریت های خودشان سیر شبانه می کنند.


برخیز که عاشقان به شب راز کنند


گِردِ در بام دوست، پرواز کنند


هرجا که دری بُوَد به شب می بندند


الّا درِ دوست را که شب، باز کنند


و چنانکه در آئین مغان معمول بوده است و اسرارش سینه به سینه از خلال نسلها تا ابد انتقال پیدا می کند آن اساسی ترین وسیله ای که استاد به مغبچه یاد می دهد که با یک کلید خاصی که دندانه های آن به دندانه های قفل قفس غالب انظباق دارد ، در این قفس را باز بکند این راز و رمز در ضرب آهنگهای خاصی وجود دارد که این را فقط استاد به شاگرد تعلیم می دهد این مطلبی است که در کتابی در جزوه ای در رساله ای نوشته نشده است فقط گفته شده است که آن قفل با این رقم کلید می تواند باز شود یعنی با کلید ضرب آهنگهای خاص که خاص گنج خانۀ دیر مغان است و جای دیگری نمی توان آنرا یافت؛


دل وقت سماع بوی دلدار بَرَد

جان را به سراپردۀ اسرار بَرَد

این زمزمه مرکبی است مر روح تُرا

بردارد و خوش به عالم یار بَرَد


ریتمهای ویژه که کلید دندانه دار قفل قفس قالب است یک رمزی است و استاد آن را به شاگرد (مغبچه) می آموزد تا مغبچه ای که حالت تخم مرغ را داشته بعد در دیر مغان قوۀ موجود در تخم تحول پیدا کرده و تبدیل به جوجه در درون تخم شده و بعد جوجه تحول پیدا کرده و قفس قالب را باز کرده و آمده بیرون و جوجه مرغی شده خارج از قفس و خارج از تخم و بال و پرش باز شده و قوت گرفته کلید آن ضرب آهنگی را می گیرد که با آن کلید می تواند در قفس قالب را باز کند و از قفس خودش بیاید بیرون و پرواز کند.

ادامه دارد...

۱ نظر:

  1. خدا عمرتون بده از بابت کمک‌ها و راهنمائی هایی که می‌کنید، استاد گرامی‌؛ امروز تو مراقبه م از خدا خواستم که آینه ی من بشه و اون چیزی رو که در ارتباط با تحولات روحیم هستم، به من نشون بده، که اونم از طریق دیدن چند تا از ویدئو کلیپ‌های شما استاد گرامی‌ نشونم داد؛ الان دیگه می‌دونم در چه مرحله‌ از رشد روحی قرار گرفتم و برای پیدا کردن اون کلید به چه کسی‌ - که از پیش منتظرم بوده - متوصل بشم.

    یک دنیا ممنون؛ عزّت و احترامتون همیشگی‌ و افزون باشه؛

    پاسخحذف